26 شهريور 1389 / 8 شوال 1431 / 17 سپتامبر 2010
26 شهريور 1389 / 8 شوال 1431 / 17 سپتامبر 2010
26 شهريور 1389 / 8 شوال 1431 / 17 سپتامبر 2010 |
رژيم بعثي عراق قرارداد سال 1975را لغو كرد. اين قرارداد به قرارداد الجزاير موسوم است كه دولت عراق آن را لغو كرد. رژيم بعثي عراق درانديشه حمله اي همه جانبه و گسترده به جمهوري اسلامي ايران بود ازاين رو درنخستين گام قرارداد 1975الجزاير را ملغي اعلام كرد. رژيم بعثي عراق درنظرداشت كه با اين شيوه راه را براي اعمال تجاوز كارانه اش كاملا بازكند. براساس قرارداد 1975الجزاير خطوط مرزي ايران و عراق درمرزهاي آبي و خاكي تعيين و مشخص شده بود. |
علي محمد حيدريان ازاستادان صاحب نام هنرنقاشي درايران بدرود حيات گفت. حيدريان اهل اصفهان بود و درپايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه درتهران براي ادامه تحصيل عازم فرانسه شد. او بعد ازبازگشت به ايران درمحضر استادكمال الملك استاد پرآوازه هنرنقاشي ايران به شاگردي نشست و دانش خود را تكامل بخشيد. استاد حيدريان مؤسس دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است و خود سالها دراين دانكده تدريس كرد. |
پس از سقوط رضاخان پهلوي در جريان جنگ جهاني دوم و ورود نيروهاي متفق به ايران، محمد رضا پهلوي با حمايت متفقين بر اريكه سلطنت تكيه زد. از اين زمان دوره سوم مشروطه كه از ابتداي زمامداري خفقانبار و استبدادي رضاخان شكل گرفته بود پايان پذيرفت و دوره چهارم مشروطه آغاز شد. در اين ميان، سران متفقين در كنفرانس سه جانبه خود در آذرماه 1322 در تهران، براي تقسيم منافع استعماري خود در ايران به توافق رسيدند و كمك اقتصادي به ايران را براي چپاول بيشتر، تضمين نمودند. سالهاي بين 1320 تا 1327ش را بايد دوران رقابت استعمار كهن انگليس با استعمار جديد آمريكا در ايران دانست. اين رقابت در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 به اوج خود رسيد و از آن پس دوران ديگر مشروطه با ديكتاتوري سياه شاه و سلطه كامل آمريكا آغاز گرديد. مهمترين حادثه در اين دوران، ملي شدن صنعت نفت ايران در 29 اسفند 1329 ش بود كه در نهايت با شكاف بين جبهه سياسي و مذهبي، قيام مردمي با شكست مواجه شد. |
با سقوط محمدرضا شاه و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ستون نظامي ساختار امنيتي متمايل به غرب در منطقه فروپاشيد، منطقه خليج فارس با بحران خلأ قدرت طرفدار غرب مواجه گرديد و موازنه قوا زير سؤال رفت. پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آثار عميقي بر مناسبات كشورهاي منطقه و قدرتهاي بزرگ صاحب نفوذ در آن بر جاي گذاشت. در سطح بينالمللي، انقلاب اسلامي، موازنه قوا به سود غرب در دهههاي پس از جنگ دوم جهاني را براي اولين بار تغيير داد و راه را براي ظهور و بروز نيروهاي جديد در منطقه هموار ساخت. در اين حال رقابت برسرِ كسب مقام ژاندارمي و جانشيني شاه را در بين كشورهاي منطقه شدت بخشيد و قدرتهاي جهان كه منافع خود را در منطقه در خطر ميديدند، تصميم به سرنگوني نظام نوپاي اسلامي گرفتند. از اين رو، با حمايت و تشويق رژيم بعث عراق، هدف خود را تعقيب ميكردند. در اين حال و در هنگامي كه ايران درگير مشكلات داخلي پس از انقلاب و حل اين مسائل و نابسامانيهاي برجاي مانده از رژيم گذشته بود، عراق از فرصت استفاده كرده، به طور مكرر، به تجاوز هوايي، زميني و دريايي عليه ايران اقدام مينمود. گسترش اين حملات در دورههاي زماني مختلف، اين نتيجه را ميرساند كه عراق، برنامهريزي دقيقي براي حمله به ايران داشته است. همچنين پس از چند ماه كه از حملات پراكنده ارتش بعث عراق در مرزهاي ايران ميگذشت، در مجلس ملي عراق، جلسه اضطراري، تشكيل شد و صدام حسين ديكتاتور اين كشور، قرارداد 1975 الجزاير كه مرزهاي بينالمللي را معين كرده بود ملغي اعلام كرد. وي الغاي اين موافقتنامه را مطابق با سيستم شوراي فرماندهي انقلاب عراق عنوان نمود و گستاخانه مسؤوليت قانوني اين الغا را بر دوش جمهوري اسلامي ايران انداخت. براساس تصميم شوراي فرماندهي عراق كه صدام حسين آن را اعلام نمود، اروندرود به طور كامل به عراق و اعراب تعلق پيدا ميكرد. وي با الغاي يكطرفه قرارداد 1975م، در حقيقت آغاز تجاوز نظامي رژيم بعثي را اعلام كرد تا مگر بتواند مطامع و خواستههاي جاهطلبانه خود را از طريق جنگي ظالمانه و ناخواسته بر مردم ايران تحميل كند. او در حالي عنوان كرد كه عراق هيچ گونه چشمداشتي به خاك ايران ندارد كه در همان زمان چندين نقطه مرزي جمهوري اسلامي ايران را به تصرف درآورده بود. اعلام تصميم شوراي فرماندهي عراق منجر به جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359 گرديد كه نود و چهار ماه به طول انجاميد و حماسهاي جاودان از رشادتهاي ملت غيور ايران به نمايش گذاشت. در اين جنگ دهها كشور بيگانه، سيل كمكهاي مالي، تسليحاتي و نيز نيروهاي نظامي و تبليغاتي خود را به عراق روانه كردند تا بتوانند ايرانِ اسلامي را به زانو درآورند. اما مقاومت سرسختانه ملت مسلمان ايران با رهبري حكيمانه حضرت امام خميني(ره)، دشمنان را ناكام ساخت و بدون آنكه جنگ به نتيجه دلخواه آنان برسد، در مرداد 1367 به پايان رسيد. |
عمادالدوله ديلمي در سال 338 ق جانشيني خود و امارت فارس را به عضدالدوله تفويض نمود. عضدالدوله معروفترين امير آلبويه است و در طول سلطنت خويش در فتح بلاد و آبادي شهرها و ساختن كاخها همت گماشت. در زمان عضدالدوله اقتدار او از سواحل درياي عمان تا شام و در حدود مصر مسلم گرديد. بند امير در فارس از آثار اوست. همچنين نخستين بار در بغداد خطبه به نام او خواندند. عضدالدوله مذهب شيعه داشت و دربارش مجمع دانشمندان بود و كتابهاي بسياري به نام او نوشتهاند. جنازهي او را در جوار حرم مطهر عليبن ابيطالب(ع) به خاك سپردند. |
پس از گسترش حملهي مغول به ايران، سلطان جلال الدين خوارزمشاه به مقابله با آنان پرداخت و در چندين جنگ، آنهارا شكست داد. جلال الدين كه قصد عزيمت به هند و تدارك نيروي جديد را داشت به طرف آن ديار حركت كرد و درصدد تهيهي كشتي براي عبور از اين رودخانهي خروشان برآمد. ناگهان لشكريان مغول در رسيدند و چون تنها يك كشتي در دست جلال الدين بود، آن را براي مادر و حَرَمِ خود اختصاص داد، ولي آن هم در تلاطم امواج درهم شكست. در اين هنگام، زنان حرم از او خواستند براي اين كه به دست پادشاه مغول گرفتار نشوند، آنان را به قتل برساند و شاه هم دستور داد آن بيچارگان را به سند انداختند و غرق كردند. جلال الدين پس از مدتي نبرد، چون تاب مقاومت در خود نديد با اسب به رود عظيم سند زد و از آن جا گذشت و به هند رسيد. |
روزنامهي مجلس، توسط يكي از مشروطه خواهان به نام ميرزا محمدصادق طباطبايى تاسيس شد. او فرزند يكي از رهبران صدر مشروطيت به نام آيت اللَّه سيد محمد طباطبايى بود. شايان ذكر است كه در پي اعلام مشروطيت و آزادي مطبوعات، تعداد روزنامههاي ايران رو به افزايش نهاد ودهها روزنامه در شهرهاي مختلف ايران منتشر شد. اما نخستين روزنامهي عهد مشروطه كه بعد از گشايش مجلس شوراي ملي در ايران به چاپ رسيد، روزنامهي مجلس بود كه به درج اخبار و وقايع مجلس شوراي ملي ميپرداخت. |
پس از حمله ارتش آلمان به لهستان و اعلان جنگ انگلستان و فرانسه به آلمان و شعلهور شدن بيشترِ آتش جنگ جهاني دوم، شوروي عليرغم توافق سري خود با آلمان براي حمله به لهستان، در ابتدا به لهستان يورش نبرد. در اين ميان، ارتش لهستان در برابر تهاجم نيروهاي آلمان نازي مقاومت كرد و پيشبيني هيتلر مبني بر فتح لهستان طي يك هفته به وقوع نپيوست. خودداري ارتش سرخ شوروي از پيشروي در شرق لهستان كه موجب تمركز نيروهاي لهستان در جبهه غرب شده بود، هيتلر را خشمگين ساخت و طي پيامي براي استالين ديكتاتور شوروي، به وي تذكر داد كه اگر خواهان سهم خود از لهستان است بايد در جنگ شركت كند. ظاهراً علت ترديد و تعلل استالين در فرمان حركت به ارتش سرخ در شرق لهستان، علاوه بر نگراني او از عواقب ورود انگليس و فرانسه در جنگ، اين بود كه ميخواست ارتش لهستان ابتدا در جنگ با آلمان تضعيف شود و قدرت مقاومت زيادي در برابر ارتش سرخ نداشته باشد. سرانجام در روز هفدهم سپتامبر 1939م كه هزيمت و عقب نشيني ارتش لهستان در برابر نيروهاي هيتلر آغاز شده بود، استالين فرمان حمله به خاك لهستان را صادر كرد و ارتش سرخ بدون برخورد با مقاومت جدي نظاميان لهستان، شروع به پيشروي نمود. لهستان سرانجام پس از چهار هفته مقاومت در برابر دو همسايه نيرومند شرقي و غربي خود، شكست خورد و نبرد دليرانه ورشو در آخرين روزهاي جنگ، پايان بخش اين نبرد نابرابر بود. در جريان اين جنگ، بيش از سيصد هزار لهستاني جان باختند. |
داگْ هامِرْ شولْدْ، دومين دبيركل سازمان ملل متحد در 29 ژوئيه سال 1905م در سوئد به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات خود به تدريس اقتصاد در دانشگاه استكهلم سوئد پرداخت و در سال 1951م معاون وزارت امورخارجه سوئد گرديد. هامر شولد در آوريل 1953م نامزد دبير كلي سازمان ملل متحد شد و به عنوان دومين دبيركل اين سازمان، راي اكثريت را به دست آورد. وي مجدداً در 1957م به اين سمت برگزيده شد. هامر شولد يكي از معدود دبيران كل سازمان ملل بود كه به حقوق كشورهاي جهان سوم توجه خاصي نشان ميداد. هامر شولد در ايفاي وظايفش خالي از هرگونه محافظه كاري بود. وي در حالي كه ميكوشيد در محدوده اختيارات اعطايى منشور ملل متحد و قطعنامه مربوطه انجام وظيفه كند، ولي هيچ وقت ابتكار عمل شخصي را در حل معضلات بينالمللي از دست نميداد. تمام تلاش او آن بود تا در حالي كه دوام و ثبات سازمان ملل را حفظ ميكند، به گونهاي آن را منعطف سازد. تا سازمان بتواند به آساني به مشكلات غيرقابل پيشبيني پاسخ دهد. او در ماجراي بحران كانال سوئز در سال 1956 از مصر دفاع كرد و براي حل و فصل حوادث كشور افريقايى كنگو همت گماشت. هامر شولْدْ به درخواست پاتْريس لومومْبا، نخستوزير كنگو، هزاران نيروي حافظ صلح سازمان ملل را براي پايان دادن به فعاليتهاي گروههاي شورشي كنگو، روانه اين كشور ساخت و سپس براي ميانجيگري بيشتر در منازعات كنگو در تابستان سال 1960م عازم اين كشور شد. اما در روز 17 سپتامبر آن سال، هواپيماي هامر شولد در آسمان كنگو هدف آتشبار ضدهوايى گروههاي شورشي اين كشور به رهبري موسي چومبه قرار گرفت و سرنگون گرديد كه به كشته شدن هامر شولد و كليه همراهان انجاميد. او پيش از مرگ به سبب فعاليتهاي صلحدوستانهاش در ماجراي كنگو، موفق به دريافت جايزه صلح نوبل شده بود. پس از هامر شولد، اوتانْتْ به دبيركلي سازمان ملل منصوب گرديد. |
در پي گسترش عمليات چريكهاي فلسطيني عليه عوامل رژيم صهيونيستي و همچنين افزايش حضور نظامي نيروهاي سازمان آزاديبخش فلسطين در اردن، شاهحسينبن طلال اردني، پادشاه وقت اردن، موقعيت خود را در خطر ديد. در اين ميان از اوايل سپتامبر 1970م، درگيريهاي پراكندهاي ميان ارتش اردن و چريكهاي فلسطيني، به ويژه در اَمّان پايتخت اين كشور درگرفت و حتي سوءقصدي به جان شاه حسين انجام شد كه ناكام ماند. اين مسئله باعث تشكيل دولت نظامي در اردن گرديد كه در واقع، اعلان جنگ به سازمان آزاديبخش فلسطين قلمداد ميشد. لذا كميته مركزي اين سازمان، يك شوراي جنگي را تشكيل داد و همه نيروهاي مسلح فلسطينيِ داخل اردن را، منسجم نمود. در نهايت به دستور شاه حسين در بامداد هفدهم سپتامبر 1970م، ارتش اردن حمله گسترده و همهجانبه خود را به مراكز تجمع نيروهاي فلسطيني آغاز كرد و با سلاحهاي سبك و سنگين خود جنگ سختي را عليه فلسطينيان به راه انداخت. بر اثر اين جنگ، كشتار وسيعي صورت گرفت كه در طي آن بين دوازده تا پانزده هزار فلسطيني كشته و تعداد زياد ديگري نيز مجروح شدند. سرانجام پس از دوازده روز درگيري و سركوب، توافقنامه آتشبس ميان سازمان آزاديبخش فلسطين به رهبري ياسرعرفات و شاهحسين امضا شد. در اواخر همانسال، بار ديگر ميان ارتش اردن و چريكهاي فلسطيني درگيريهايي رخ داد تا اينكه شاه اردن به طور كامل مانع از حمله اين چريكها به نظاميان رژيم صهيونيستي از طريق خاك اردن شد. شاه حسين از آن پس، صدها هزار پناهنده فلسطيني را از اردن اخراج نمود و دست دوستي به سوي رژيم صهيونيستي دراز كرد. |
با پايان يافتن جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در اكتبر 1973م، خاورميانه و جهان اسلام شاهد يك تحول عجيب و يك تصميم جديد در ميان يكي از كشورهاي سردمدار مبارزه با صهيونيسم بود. انور سادات، رئيس جمهور وقت مصر پس از سرخوردگي از شكست در برابر رژيم صهيونيستي و اتخاذ سياست نزديكي به غرب، در ژوئيه 1977م اعلام كرد در ازاي خروج نيروهاي رژيم صهيونيستي از سرزمينهاي اشغاليِ صحراي سينا، حاضر به امضاي قرارداد صلح با رژيم اشغالگر قدس خواهد بود. وي چهار ماه بعد در 19 نوامبر 1977م در ميان بُهت جهان اسلام و كشورهاي عرب در يك سفر خفتبار به سرزمينهاي اشغالي فلسطينْ با مقامات اسرائيلي ديدار كرد و در پارلمان رژيم صهيونيستي سخنراني نمود. اين حركت از سوي كشورهاي عربي و نيز سازمان آزاديبخش فلسطين به عنوان تسليم محض قلمداد گرديد و به شدت محكوم شد. با اين حال مذاكرات صلح ميان سران دو رژيم با ميانجيگري امريكا ادامه يافت. به دنبال اين امر، در هفدهم سپتامبر 1978م، ضمن ملاقات روساي جمهوري امريكا و مصر و نخست وزير رژيم صهيونيستي در كمپ ديويدِ امريكا، انور سادات كه در مسير ذلت و خفت قرار گرفته بود، نه تنها به اعتقادات ديني و اسلامي، بلكه به آرمانهاي عربي و ملي نيز خيانت نمود و با امضاي موافقت نامهاي، زمينه انعقاد پيمان ننگينِ كمپ ديويد در 26 مارس سال 1979م را فراهم آورد. به موجب اين قرارداد، پس از تخليه صحراي سينا از نيروهاي صهيونيستي، صلح نهايى ميان دو رژيم منعقد ميگرديد. همچنين در اين قرارداد به تشكيل حكومت خودمختار فلسطيني نيز اشاره شد كه بعدها به آن نيز عمل نگرديد. اين قرارداد از سوي تمامي كشورهاي اسلامي و عربي محكوم شد و بسياري از اين كشورها، روابط سياسي خود را با رژيم مصر قطع كردند. (ر.ك: 26 مارس) |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}